پاکستان در نقطهای بحرانی از تاریخ خود ایستاده است؛ جایی که امواج تنشهای فزاینده بین اسرائیل و ایران به سواحل ما رسیدهاند—نه به انتخاب ما، بلکه بهسبب جغرافیا، وابستگیهای اقتصادی، و دههها روابط درهمتنیده ژئوپولیتیکی. در حالیکه موشکها در خاورمیانه پرتاب میشوند، عواقب آن برای پاکستان فوری و بالقوه ویرانگر هستند. در حالیکه تلآویو حمله میکند و تهران پاسخ میدهد، اسلامآباد از نظر اقتصادی خونریزی میکند. این دیگر یک منازعه منطقهای نیست؛ پاکستان در خط مقدم بحران مالی جهان جنوب قرار گرفته، بیآنکه حتی یک گلوله شلیک کرده باشد.
تقریباً ۸۵٪ از واردات نفت خام و پالایششده پاکستان از خلیج فارس تأمین میشود، که بیش از ۷۰٪ آن از تنگه هرمز—اکنون منطقهای درگیر جنگ—عبور میکند. به گفته آژانس بینالمللی انرژی، این تنگه یکپنجم عرضه جهانی نفت را جابهجا میکند. حتی یک اختلال جزئی میتواند قیمتها را به ۱۳۰ تا ۱۵۰ دلار در هر بشکه برساند. در سال مالی ۲۰۲۳، پاکستان ۱۷.۲ میلیارد دلار صرف واردات انرژی کرد. یک افزایش ۲۰ درصدی (حدود ۳.۴ میلیارد دلار) میتواند چارچوب شکننده ثبات اقتصادی صندوق بینالمللی پول را درهم شکند و بحران تراز پرداختها را تشدید کند. روپیه پاکستان که پیشاپیش در نرخ ۲۸۰ در برابر دلار تحت فشار است، ممکن است به ۳۱۰ سقوط کند و نرخ تورم را به بالای ۳۰٪ برساند، بهویژه در حوزه سوخت، مواد غذایی و حملونقل.
پس از حملات ایالات متحده و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، کمیته امنیت ملی پاکستان بر حق ایران در دفاع از خود تأکید کرد. گرچه این موضع از نظر اخلاقی ثابتقدم بود، اما ممکن است عواقب اقتصادی سنگینی به همراه داشته باشد. پاکستان از نظر مالی به شرکای خود وابسته است: ۳ میلیارد دلار تسهیلات نفتی از عربستان برای ذخایر ارزی، ۲۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری چینی در پروژههای CPEC، ۱۰ میلیارد دلار حوالههای مالی از کشورهای خلیج فارس، و برنامه شکننده IMF که اگر اسلامآباد از نظر دیپلماتیک همسو دیده نشود، ممکن است متوقف شود. سکوت استراتژیک شاید بیخطر به نظر برسد، اما در شرایط کنونی، حتی بیطرفی نیازمند دقت و شفافیت است، نه ابهام.
بازارها منتظر آتشبس نمیمانند؛ آنها به هرجومرج واکنش نشان میدهند. روپیه تحت حمله سفتهبازان قرار دارد، و بورس پاکستان بیش از ۶۰۰۰ واحد سقوط کرده از ماه آوریل تاکنون. بانک مرکزی ناگزیر به مداخلههای مکرر شده زیرا سرمایهگذاران داراییهای خود را به مکانهای امنتر منتقل میکنند. با نرخ بهره ۲۰.۵٪ و مصرف بیش از نیمی از بودجه فدرال صرف خدمات بدهی، فضای مالی کشور به شدت محدود شده است. پاکستان در ۱۸ ماه آینده با ۲۴.۶ میلیارد دلار تعهدات بازپرداخت خارجی روبهرو است. حتی اختلالی اندک در جریان نفت یا حوالهها میتواند کشور را به آستانه نکول نزدیک کند. آژانسهای اعتبارسنجی جهانی ما را برای اقداماتمان مجازات نمیکنند، بلکه برای نزدیکیمان به ناآرامترین نقطه جهان.
آنچه "آتشبس" خوانده میشود، هیچ آرامش مالیای به همراه نداشته؛ بلکه حقیقتی بیرحمانه را آشکار کرده است: مسیرهای تجاری، ارزها و جریانهای اعتباری به ابزارهای جنگ تبدیل شدهاند. آسیا اکنون به خط مقدم ناخواسته بدل شده است. کشورهایی چون بنگلادش، سریلانکا، کنیا و تایلند که فاقد سپرهای استراتژیک انرژی هستند، همین شوکها را احساس میکنند. در حالیکه اسرائیل خطوط قرمز خود را با زور تحمیل میکند، آمریکا دیپلماسی را دور میزند و ایران تهدید به انسداد میکند، کشورهایی چون پاکستان باید عواقب آن را تحمل کنند—بیآنکه هرگز وارد میدان نبرد شده باشند.
در چنین فضایی پرمخاطره، پاکستان باید سیاستی از بیطرفی حسابشده را در گفتار و عمل اتخاذ کند. این شامل:
- حمایت از حل و فصل چندجانبه اختلافات تحت نظارت سازمان ملل یا سازمان همکاری اسلامی
- تسریع در سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر برای کاهش وابستگی به مسیرهای عبوری خلیج فارس
- بهرهگیری از نفوذ دیپلماتیک چین برای کمک به کاهش تنش
- و درخواست تضمینهای امنیتی از شورای همکاری خلیج فارس در ازای ادامه بیطرفی
این صرفاً جنگ بین دو کشور نیست. این نمایی از نظمی جهانی است که قدرتهای بزرگ در آن جنگ را هدایت میکنند، اما کشورهای ضعیف بهای آن را میپردازند. سیاست خارجیای که شکنندگی اقتصادی پاکستان را نادیده بگیرد، دیگر قابل دوام نیست. ما داریم—از نظر مالی و اجتماعی—برای جنگی که مال ما نیست، تاوان میدهیم. و هر موشکی که در خاورمیانه پرتاب میشود، زخمی عمیق بر تراز مالی شکننده اسلامآباد بر جا میگذارد.
فراست لطیف - لندن
https://www.nation.com.pk/14-Jul-2025/pakistan-at-the-crossroads
نظر شما